SOBHAT BE KHIR JENAB E SHIR !! photo : abbas jafari
واينچنين است كه هر صبح دو باره باز بيدار ميشوي از نخوابيدن شبانه مي زدايي اشك هاي خشكيده و به آفتاب سلامي دو باره مي كني . پاشنه ها گيوه را بر مي كشي و لبخند زنان در هجوم و غلغله شهر فرو ميشوي سلام ميكني و دوست مي داري حتي اناني كه دوستت نمي دارند. مي دوي مي افتي. برمي خيزي دو باره لبخند زنان و سلام كنان تا ته شب ميروي وشب بازدو باره بر مي گردي نقاب از چهره بر ميگيري خسته تراز انچه كه بايستي باشي .به دوست قديم پناه مي بري دماغت را ميان كتاب فرومي كني تا آنجا كه خطوط در نم اشك و خستگي هايت موج بردارد. مي افتي فردا باز دوباره آافتاب دو باره سلام دوباره فرو شدن در موج مواج مردم ..... تكرار ديروز .... امروز.... فردا... كردار روزگار!