Azad kooh آزاد کوه
 

 
about ECO_ADVENTURE & CLIMBING
 
 
   
 
Tuesday, January 31, 2006
 
شبانه !

بی آرزو چه می کنی ای دوست ؟

به ملال
در خود به ملال
با یکی مرده سخن می گویم
شب . خامش استاده هوا
وز آخرین هیاهوی پرندگان – کوچ
دیرگاه میگذرد

اشک بی بهانه ام آیا
تلخه ئ این تالاب نیست؟
از این گونه بی اشک به چه می گریی
مگر آن زمستان خاموش خشک در من است
به هر اندازه که بیگانه وار
به شانه برت سر نهم
سنگ باری آشناست
سنگ باری آشناست غم .

شاملو
Comments: Post a Comment

 

 
 
 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home