Azad kooh آزاد کوه
 

 
about ECO_ADVENTURE & CLIMBING
 
 
   
 
Wednesday, September 28, 2005
 
همگان رفته بودند تا که بخوابند . آتش دیگر زبانه ای نداشت و برای خودش در لای سنگ و خاکستر سرخ سرخ بود و ماه هنوز از پشت کوه تن بالا نکشانیده بود دست هایش را به دور زانوانش حلقه کرده بود و به آسمان می نگریست . . این چه ستاره ایست . ؟ گفتم : شعرای یمانی و خواندم
. ستاره آی ستاره
. هرکی مث تو باشه سرش بالای داره
............ خندید و گفت : این یعنی چه !؟
.سازت کجاست گل محمد؟ نفسی از سینه بیرون داد وقامت راست کرد باد دررخت و مویش اوفتاد و در تاریکنای شب گم شد و لختی بعد باز آمد و با سازش بر کناره آتش نشسته شد . پنچه بر سیم ساز نهاد گردن به یک سو خماند و چشم همان چشم هایی که به جایی خیره نبود در تاریکنای شب زردکوه بر هم نهاد و صدا بر نسیم یله داد و خواند .

ابر اگر از قبله آید زود باران میشود
شاه اگر عادل نباشد ملک ویران می شود


یله کن گل محمد! خلوت شب بر هم میاشوب . این شو باد و این ستاره به گند سیاست میالای . نغمه دیگر کن!
سکوتی افتاد . شهابی غوش کشید و از آسمان افتاد . نگاهش کردم به دور دست هامی نگریست به دور دست های یاد و خیال لابد . نگاهش کردم اما اوچشم بر بسته بود با چشمانی باز آسمان را کاوید و نفس فرو داد و پس تن بر ساز خماند و خواند :

اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای بی وفای بی مروت
گریبانی که از دست تو چاکست
نخواهم دوخت تا روز قیامت


سیردون بختیاری
عباث!
Comments:
You write beautiful. You know it yourself for sure but would you please write easier so that everybody can understand?
By reading most of your post I have the impression that I'm in class-e Enshaa!!

Take care
 
khak bar saret konan. hameh omeret ra donbale bozorgan ghashti v kenarshon aks gerafti ta khochaki khodet ra penhan koni
 
Post a Comment

 

 
 
 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home