برای شیر دره پنجشیر
می گذرنددر اعماق دره گویی هزار ببر
[آرام
در هم شکسته
مغموم]
وخَـر کِش می شوند هزاران جسد
ـ دغل کار و لاشخوار
روباه وکفتار
درهم ـ از پس هر ببرهای های جماعت!با این همه شکار
لشکر ِ شکست خورده را مانید!
[می گذرند
آرام
در هم شکسته
مغموم
]
ـ های!
این مگر صورتِ شیر شاهِ شماست
که ـ به عزا بر پرده ی سیاه ـمی گذرد
علیرضا عسگری