Azad kooh آزاد کوه
 

 
about ECO_ADVENTURE & CLIMBING
 
 
   
 
Friday, February 24, 2006
 
به بهانه پنجم اسفند سالگرد تولد سیاوش کسرایی شاعر

می توان هر سپیده دم حتی از پشت این پنجره میله نشان یا نهایتا از بلندای این بام محصور رو به البرز خاموش ایستاد و تماشا کرد و زیر لب سرودی را که - از سال های قرق ! تا سال های سکوت هنوز !- چونان تناسی بر لبان خشکیده مانده را زمزمه کرد :

دلم را در میان دست می گیرم
و می افشارمش در چنگ، -
دل، این جام پر از کینِ پر از خون را؛
دل، این بی تاب خشم آهنگ...
که تا نوشم به نامِ فتح تان در بزم؛
که تا کوبم به جام قلب تان در رزم!
که جامِ کینه از سنگ است.
...
امید مردمی خاموش هم پشتم.
کمان کهکشان در دست،
کمان داری کمان گیرم.
شهاب تیزرو تیرم؛(آرش)
...


با یاد آن زمان ها که این سرود بر گرد آتش کوهستانها زمزمه نیمه شبان مستان بود و با یاد شاعر که از درخت گفت و از آدم و از آرش و دلتنگانه در غربت رخت بر کشید رفت و چه می شود گفت که سال هاست در این سر زمین خاموشان شعری گفته نشد خورند شرایط موجود چرا که شاعران را لب دوخته اند و مداحان زرخرید یکه عربده کشان میدانند پس اینچنین است که حتی اگر تمامی درختان را سر بریده باشند می توان در زیر آفتاب تموز بر تنه بریده ی بیدی نشست به تامل در خستگی و زیر لب زمزمه کرد که :
تو قامت بلند تمنایی ای درخت !

عباث!
Comments:
درود بر شما که یادی از"پهلوانان عرصه عشق به ایران و مردم "میکنید
 
Post a Comment

 

 
 
 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home