Azad kooh آزاد کوه
 

 
about ECO_ADVENTURE & CLIMBING
 
 
   
 
Monday, July 28, 2003
 
به جستجوي توبر درگاه كوه مي گريم
در آستانه ي دريا و علف
به جستجوي تو در معبر بادها مي گريم
در چهارراه فصول
در چارچوب شكسته ي پنجره ايي كه
كه آسمان آبرآلوده را قابي كهنه مي گيرد
به انتظارتصوير تو اين دفتر خالي تا چند تاچند ورق خواهد خورد
جريان باد را پذيرفتن
وعشق را كه خواهر مرگ است
وجاودانگي رازش را با تو در ميان نهاد
پس به هيئتي گنجي در آمدي بايسته و آز انگيز
گنجي از آن دست كه تملك خاك را
و دياران را ازاينسان دلپذير كرده است


نامت سپيده دمي است كه بر پيشاني آسمان مي گذرد
متبرك باد نام تو
و ما همچنان دوره مي كنيم شب را و روز را
هنوز را

***********
چهار سال از عبور شاملو بزرگ از سر اين خاكدان گذشت اما هيچكس هنوز چون او زنده نيست و در گلوي خاموش همه مردگان زنده او هنوز با آن صداي خسته مي خواند كه :
(( مــــن درد مشتــــــركم مرا فــــرياد كــن!!))
عباث!


Comments: Post a Comment

 

 
 
 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home