مصدر هاي خوب و ارجمند و بدرد خور زندگي
انديشيدن .خواندن .نوشتن . پرستيدن .ارادت ورزيدن . عصيان كردن.تنها بودن . رنج كشيدن .ايثار كردن . قرباني كردن .گريختن . صبر كردن . خيالات فرمودن . به استقبال آمدن . ( بر خلاف به بدرقه رفتن )راستي مطلق بودن و دروغ هاي شيرين و يا سودمند گفتن .صلح كل بودن و جنگ زرگري كردن. همه را هيچ انگاشتن و همه را محترم داشتن . مهاجرت كردن . توي تاريكي اتاق در يك نيمه شب زمستان تنها سيگار پك زدن .نشستن و رقص جادويي شعله ها را تماشا كردن .
شمعي را كنار آيينه اي روشن كردن . نيمه شب هاي باران خورده در خيابان هاي خلوت شهر تنها رانندگي كردن. هر چند سال يكبار چند ماهي به قزل قلعه رفتن !غروب خورشيد را از آن سوي سن تماشا كردن .به آواز عبدالوهاب شهيدي .اديت پياف .بيكو . آزنا وور .و به لا نويي خواجه آدامو گوش دادن . در هر شبانه روز دو ساعت يا سه ساعت به خلوتي پناه بردن و به خود انديشيدن ..............
بريده اي از يادداشتهاي پراكنده ي علي شريعتي مزيناني